loading...
ورماخت سایبری - مرجع نقد جنگ جهانی دوم
مبین رضوانی پور بازدید : 163 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

 

 

 

عملیات بارباروسا اسم رمز اشغال شوروی توسط آلمان در جریان جنگ جهانی دوم بود. از ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، بیش از ۳٫۹ میلیون سرباز قدرتهای محور اتحاد شوروی را در طول ۲۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک اشغال کردند، که بزرگترین اشغال در تاریخ جنگهای بشر است. بارباروسا از ۶۰۰ هزار وسیله نقلیه موتوری، و ۷۵۰ هزار اسب استفاده کرد. این عملیات جاه طلبانه که با آرزوی مداوم آدولف هیتلر برای فتح سرزمینهای روسیه به پیش می‌رفت، آغازی بر فاز محوری تعیین پیروز جنگ داشت. اشغال شوروی توسط آلمان منجر به ۹۵ % همه تلفات ارتش آلمان از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ و ۶۵ % کل تلفات نظامی متحدین در تمام طول جنگ شد

 

ترجمه:مبین رضوانی پور

 

Translated by: mobin rezvanipour

 

 

عملیات بارباروسا اسم رمز اشغال شوروی توسط آلمان در جریان جنگ جهانی دوم بود. از ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، بیش از ۳٫۹ میلیون سرباز قدرتهای محور اتحاد شوروی را در طول ۲۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک اشغال کردند، که بزرگترین اشغال در تاریخ جنگهای بشر است. بارباروسا از ۶۰۰ هزار وسیله نقلیه موتوری، و ۷۵۰ هزار اسب استفاده کرد. این عملیات جاه طلبانه که با آرزوی مداوم آدولف هیتلر برای فتح سرزمینهای روسیه به پیش می‌رفت، آغازی بر فاز محوری تعیین پیروز جنگ داشت. اشغال شوروی توسط آلمان منجر به ۹۵ % همه تلفات ارتش آلمان از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ و ۶۵ % کل تلفات نظامی متحدین در تمام طول جنگ شد

 

عملیات بارباروسا به افتخار فردریک بارباروسا، فرمانروای قرون وسطای آلمان که آلمان را در دوره‌ای که نیاز داشت نجات داده بود نامگذاری شد. عملیات بارباروسا پیش از اینکه به توصیف ابتدایی این عملیات بپردازیم لازم است بدانیم بارباروسا که بود فریدریک یکم یکی از اشراف بود که با نام فریدریک بارباروسا در سال 1152 و بعد از بازگشت از جنگ های صلیبی به پادشاهی آلمان رسید او مهمترین پادشاه سلسله معروف هوهنشتاوفن به حساب می آید. آلمان در زمان او به اوج ترقی رسید کشور آلمان در زمان او با الحاق بوهم و بورگاندی و لهستان و مجارستان به برترین کشور اروپایی تبدیل شد تا اینکه با مرگ فردریک در سال 1190 امپراطوری او چند تکه شد یکی از افسانه های رایج در آلمان این بود که فردریک نمرده و در موه تورینگن در شرق آلمان منتظر است تا کسی از او کمک بخواهد تا دوباره آلمان را به عظمتش بازگرداند او چنان انتظار کشید تا ریشش قرمز شد 750 سال بعد هیتلر از او برای اینکار استمداد کرد! نام عملیاتی که هدفش حذف اتحاد جماهیر شوروی بود بر طبق این افسانه بارباروسا نام گذاری شد. هر کسی نبرد من را خوانده باشد از وسواس و نفرت عجیب هیتلر از روس ها تعجب میکند هم چنین هیتلر در کتابش اضافه کرده آلمان برای به دست آوردن فضای حیاتی متوجه شرق باشد حمله به روسیه به دلیل جنگ با فرانسه و انگلستان به تعویق افتاد ولی وقتی المان ها کار آن جبهه را یکسره کردند متوجه شرق و خاک روسیه شدند در طول شب بیست و یکم ژوئن 1941 از فنلاند تا دریای سیاه سه میلیون و پنجاه هزار سرباز آلمانی با همراهی یک میلیون نیروی ذخیره و افراد ستاد لجستیک و نیز سایر سپاهیان دول محور منتظر دستور حمله به خاک اتحاد جماهیر شوروی بودند سرباز ها در اردوگاه ها آتش می افروختند عده ای هم آواز میخواندند اما عده ای سخت در تفکر بودند آن ها به فکر افسران فرمانده شان میاندیشند که میگفتند جنگ با روسیه حداکثر چهارماه طول خواهد کشید و آن ها نباید برای اقامت زمستانی خود بیمی در دل راه دهند. ارتش المان بزرگ ترین و قدرتمندترین ارتش تاریخ بشریت را بسیج کرده بود 3350 تانک نزدیک هفت هزار عراده توپ صحرایی و بیش از دو هزار هواپیما.ورماخت که ارتشی موتوریزه بود ششصدهزار اسب برای کشیدن توپ ها آمبولانس ها و گاری های حمل مهمات و مواد خوراکی را هم بسیج کرده بود فرماندهی آلمان در نظر داشت که پس از شکست سریع اتحاد جماهیر شوروی از منابع طبیعی سرشار طبیعی آن کشور نظیر غلات و گندم و ذغال سنگ و نفت و آهن غیره علیه جنگ با بریتانیای کبیر و شاید ایالات متحده امریکا استفاده کند اگرچه روسیه کشور پهناوری بود و قلمرو وسیعی را شامل میشد وسعت خاکش این اجازه را به روس ها میداد تا در هر زمان و هر مکانی که دلشان بخواهد عقب بنشیند وسعت خاک روسیه بسیاری از ارتش ها را در خود بلعیده مغول ها تاتارها سوئدی ها فرانسوی ها و آلمانی ها و... بعد از لشکرکشی به روسیه بوده که از پا افتاده اند و همین موضوع این بار سپاهیان هیتلری را در خود فرو بلعید آلمان ها در جبهه شوروی قصد داشتند ضمن پیشروی به سمت سه هدف اصلی جغرافیایی یعنی کیف مسکو و لنینگراد به نبردهای احاطه ای برای نابودی ارتش سرخ هم اقدام کنند تهاجم آلمان ها به خاک شوروی به عهده لشکرهای سنگین زرهی با پشتیبانی زرهپوش های سبک و پیاده نظام موتوریزه بود تطبیق عملیات هوایی با زمینی هم به خوبی سرعت میگرفت واحدهای اکتشافی و ارتباطی آلمانیبهترین های ورماخت و جهان بودند از طرفی چون جبهه روسیه بی نهایت وسیع بود لشکرهای زرهی ناگزیر بودند که فقط در نقاط معینی تمرکز یابند. ارتش سرخ تحت سه فرماندهی جداگانه قرار داشت گروه ارتش های شمالی تحت فرماندهی مارشال ورشیلف گروه ارتش های جنوبی تحت فرماندهی مارشال تیموچنکو و گروه ارتش های جنوبی تحت فرماندهی مارشال بودینی در نیروی هوایی ارتش سرخ دو هواپیما حریف شکاری های آلمانی بودند یکی اشتورماویک و دیگری جنگنده لاووخین -18 ارتش سرخ هم در مواجه با خطر نازی ها اگرچه نه کاملا اما تا حدودی آماده بود به علاوه راه آهن و جاده های ارتباطی روسیه وضع بسیار بدی داشتند و همانطور که فرماندهان روسی حدس میزدند رساندن آذوقه و مهمات هر چه آلمانی ها بیشتر پیش رفتند دشوارتر شد. ساعت سه و سی دقیقه صبح بیست و دوم ژوئن عملیات بارباروسا آغاز شد هیتلر در یک سخنرانی رادیویی در آن زمان اعلام کرد: باز هم امروز تصمیم گرفته ام سرنوشت و آینده رایش و مردممان را در دست سربازانمان قرار دهم امیدوار خداوند به ویژه در این کارزار ما را یاری کند. افراد پیاده ضمن پیشروی صدای غرش هواپیماهای بمب افکن و شکاری شان را میشنیدند هدف حمله ورماخت در وهله اول در هم شکستن قدرت تحرک و کارآمدی ارتش سرخ بود تا مسیر پیشروی به سه هدف اصلی را هموار سازد مهم ترین موج حمله لوفت وافه علیه فرودگاه های روسی بود که منجر به نابودی 1200 فروند جنگنده روسی بر روی زمین شد حمله توسط سه ارتش انجام میشد گروه ارتش های شمالی تحت فرماندهی ریتر فون لیب که وظیفه تصرف شمال روسیه و لنینگراد را داشت گروه ارتش های مرکزی تحت امر مارشال فئودور فون بوک که وظیفه داشت از مسیر لشکرکشی ناپلئون به مسکو برسد و گروه ارتش های جنوب تحت فرماندهی گرد فون روندشتد که وظیفه تسخیر اوکراین و قفقاز را داشت ارتش های شمالی به وسیله فنلاندی ها و ارتش های جنوب توسط رومانیایی ها مجارها و... حمایت میشد مارشال ایوان آنتنوسکو دیکتاتور رومانیایی هنگامی که شنید آلمانی ها برای تسخیر روسیه از او درخواست کمک کرده اند درخواستشان را با خوشحالی پذیرفت و اعلام داشت: البته که من در این نبرد از همان ابتدا شرکت خواهم کرد. موقعی که پای جنگ با نژاد اسلاو در میان باشد همه رومانیایی ها را جز خودتان بدانید. حمله های اصلی آلمانی ها از جانب پروس شرقی به سوی کوناس ویلنا لمژا و سایر بخش های اشغالی لهستان شوروی و سسپس لنینگراد و مسکو بود در روز 23 ژوئن پیکار سختی بین ستون های جلودار آلمانی با روس ها در گرفت در این نبرد روس ها لمژا و کولونو و برست لیتوفسک را از دست دادند. روز بعد آلمانی ها تهاجم خود را از سر گرفتند و به پیشروی خود به سمت شاولی و کوناس و گرودنو و ویلنا ادامه دادند در ناحیه مینسک زرهپوش های آلمانی خط دفاعی روس ها را شکافتند ولی در اثر ضدحمله روس ها عقب رانده شدند تا این زمان آلمانی ها به دو مقصود اصلی خود نائل آمده بودند اول پیشروی سریع از لتونی و لیتوانی و بلاروس به سمت مسکو و لنینگراد و دیگری ایجاد شکاف و احاطه ارتش های سرخ به طور گسترده و هموار نمودن پیشروی به سمت کیف و قفقاز. در نتیجه یک حمله غافلگیرانه آلمان ها در نواحی دوینسک ارتش سرخ در بیالیستوک محاصره شد و 40000 سرباز تسلیم آلمانی ها شدندگئورگی سمنیاک یک سرباز روسی بعدها به یاد آورد: تصویر تیره و تاری بود در طول روز هواپیماها دائما بر سر سربازان در حال عقب نشینی بمب میریختند وقتی دستور عقب نشینی داده شد سیل سربازان فراری از هر سو روانه شد تمامی فرماندهان سوار بر خودروها زودتر از بقیه میگریختند و ما بدون فرماندهانمان هیچ کاری نمیتوانستیم انجام دهیم

 

در عرصه دریاها اوضاع آرام بود در دریای بالتیک زد و خورد مهمی در نگرفت تنها برخورد جدی در دریای سیاه بود که طی بمباران نیروی هوایی ارتش سرخ دو ناو چه اژدرافکن رومانیایی غرق شدند این ناوها عازم باطوم و کریمه بودند که این اتفاق برایشان اتفاق افتاد هم چنین نیروی دریایی شوروی اعلام کرد توانسته چند زیردریایی آلمانی را در دریای سیاه غرق کند که این مطلب ناگفته مشخص است ادعایی بیش نیست تنها یک زیردریایی آلمانی در این ناحیه آسیب دید. تا روز سی ام ماه ژوئن لوو به دست آلمانی ها افتاده بود و در شمال ارتش آلمان در چندین نقطه از رود دوینا گذشته بود و به ریگا نزدیک شده بود در سمت جنوب یک ستون آلمانی به سوی بارانوچی شروع به پیشروی کردند و ستون دیگری از جنوب باتلاق های پریپت به حمله به کیف پرداخت بدین ترتیب دو حمله گازانبری ایجاد شد: یک حرکت گازانبری در شمال در اطراف بیالیستوک به منور محاصره نمودن ارتش شوروی در آن ناحیه و دیگری در جنوب مابین لوو و بوکووینا که طبق نقشه قرار بود دو ستون زرهی واقع در شرق لوو و بوکووینا با یکدیگر تلاقی کنند. سرانجام در روز پنجم ژوئیه جناح راست ارتش آلمان به تصور آنکه کوشش اصلی روس ها متوجه مرکز است حمله را با شدت تمام آغاز کرد در نتیجه آلمان ها توانستنداز رود پروت بگذرند در قسمت جنوبی هم ارتشی که متوجه کیف بود سخت مشغول پیشروی بود اما در جبهه شمالی روس ها موفق شدند حمله آلمانی ها را به لپل دفع کنند روز شانزدهم ژوئیه پس از نبردی سخت و خانه به خانه اسمولنسک نیز به تصرف آلمانی ها در آمد حملات در آغاز ماه اوت از سر گرفته شد و آلمان ها دست به یک سری حمله زدند در شمال ارتش آلمان موفق شده بود تا خود را به پسکو و ایلمن برسانند. در جبهه جنوبی طلایه داران آلمانی موفق شدند با تسخیر نواحی کامنتس و پودولسک راه رسیدن به بسارابی را برای خود هموارتر کنند در جبهه مرکزی هم آلمان ها میکوشیدند تا با مستحکم تر کردن موقعیت خود در نواحی اسمولنسک راه رسیدن به مسکو را آسان تر کنند در این زمان واحدهای ژنرال گودریان با یک حرکت متهورانه موفق شدند از رود بوک بگذرند .

 

در این پرچم به غنیمت گرفته شده نوشته:از کمونیسم و استالین دفاع کنید

 

در این زمان در ستاد ارتش آلمان این سوال پیش آمده بود که اول برای تسخیر مسکو حمله شود یا اکراین پس از بحث و جدل های طولانی بین ژنرال های آلمانی و هیتلر سرانجام تصمیم بر این گرفته شد که اول اکراین تسخیر شود این تصمیم به دلایلی هم درست و هم نادرست بود درست برای اینکه ارتش آلمان به نفت و غلات اوکراین احتیاج مبرمی داشت و به علاوه با این حمله راه رسیدن به قفقاز باز میشد و نادرست از این جهت که اولا تسخیر مسکو در آن زمان باعث میشد تا نیروهای سیبریایی نتوانند به موقع به کمک ارتش سرخ بیایند و مسکو را نجات دهند و در واقع این دو ارتش به طور جداگانه باید با ورماخت میجنگیدند که در این صورت شانس پیروزی آلمانی ها بسیار بالاتر میرفت در ثانی اشغال مسکو شوروی را از مرکز ارتباطی و تسلیحاتی خود محروم میساخت و سوما چون دمای هوای اکراین و قفقاز در زمستان از مسکو گرم تر است ارتش آلمان مجبور نبود سرمای بسیار شدید دشت های روسیه را تحمل کند. آنچه کار را برای هیتلر دشوارتر میکرد این بود که روس ها بر خلاف سربازان کشورهای غربی تا پای جان میجنگیدند به علاوه آلمانی ها به جای 200 لشکر تخمینی با 400 لشکر روسی روبرو شده بودند تازه فرماندهان دستپاچه شوروی آرامش خود را بازیافته بودند در این زمان بود که ژنرال فرانتس هالدر رئیس ستاد مشترک ورماخت در دفتر خاطراتش نوشت:کل اوضاع به طور فزاینده ای روشن میسازد ما غول روسیه را بسیار دست کم گرفته ایم. اتحاد جماهیر شوروی در ژوئن 1941 و ماه های پس از آن در شرایط دشواری بود با این حال که تا اواسط ژوئیه چهار میلیون سرباز داوطلب رفتن به جنگ شده بود ولی در آن دوره شرح این قهرمانی ها چیز ناچیزی بود ارتش سرخ تا اواسط ژوئیه در وضع نومید کننده ای قرار داشت طی سه هفته نبرد 3500 عراده تانک و شش هزار هواپیما و بیش از دو میلیون سرباز از دست داده بود در نیمه دوم ژوئن نبرد اسمولنسک به یک فاجعه عظیم تبدیل گشت پنج ارتش روسی به محاصره افکنده شدند و با وجود اینکه اکثریت نفذات توانستند حلقه محاصره را بشکنند در آغاز ماه اوت با بسته شدن این حلقه سیصدهزار سرباز روسی به اسارت آلمان ها در آمدند در شهر سه هزار توپ و تانک یا به تصرف آلمانی ها در آمد یا نابود شد. این فداکاری ها و تلفات ارتش سرخ پبیشروی آلمانی ها را هر لحظه به تاخیر انداخت روز سوم اوت آلمانی ها در جبهه اکراین مجددا به حمله پرداختند ابتدا کوروستن و سپس بلایاتسرکو مورد حمله قرار گرفتند این حمله را برای پیشروی به سوی کیف هموار کرد اما در نبردهای اومان و اودسا بود که پیشروی به کیف هموارتر شد. نبردهای اومان و اودسا نبرد اومان در دهم ماه اوت 1941 آغاز شد اومان ناحیه ای بین اودسا و کیف است و دارای اهمیت نظامی خارق العاده ای است در اینجا روس ها شکست بزرگی خوردند و به سمت اودسا عقب نشینی کردند آلمانی ها به یاری رومانیایی ها رفتند و حلقه محاصره در اودسا را تنگ تر کردند وقتی قوای مارشال بودینی از سمت شمال غرب شهر به کیف عقب نشینی کردند ارتباط شهر با خارج قطع شد در این هنگام ناوگان دریای سیاه روسیه هم به کمک محصورین آمد و با آتش ناوگانش محاصره کنندگان را زیر آتش گرفت تا روز هفدهم ماه اوت مقاومت روس ها کم و بیش در هم شکسته بود در این روز روس ها پس از تخریب آنچه که ممکن بود بعدا به استفاده آلمانی ها و رومانیایی ها در آید ایستگاه دریایی نیکولایف را تخلیه کردند در همین زمان بود که آلمانیها سعی میکردند خود را به لنینگراد برسانند نبردهای اومان و اودسا ه بهای یکصدهزار سرباز اسیر روسی تمام شد. سپس قوای متحد در ناحیه گومل تمام سعی و تلاش خود را به کار بستند تا در جبهه شوروی رخنه کرده و قوای مارشال تیموچنکو و بودینی را از هم مجزا سازد در روز بیستم ماه اوت بر اثر فشار آلمان ها روس ها به شرق دنپیر عقب نشستند نتیجه اینکار تضعیف شدید ارتباط ارتش های مرکزی و جنوبی شوروی بود در این زمان هر لحظه بر فشار آلمان ها بر لنینگراد نیز افزوده میشد. نبرد کیف عمده ترین هدف آلمانی ها در نبرد کیف یک احاطه و محاصره بزرگ و سپس نابودی ارتش های جنوبی شوروی تحت فرماندهی مارشال بودینی بود این عملیات از روز بیست و سوم آگوست شروع و در بیست و ششم ماه سپتامبر 1941 به پایان رسید. تقریبا تمام ارتش های جنوب غربی شوروی به استعداد 665000 نفر در این عملیات به محاصره آلمانی ها در آمدند در ایم موقع واحدهای کوچک سربازان شوروی و مارشال بودینی و کمیسر عالی اکراین نیکلای خروشچف توانستند به موقع فرار کنند فرمانده واحدهای جنوب شرقی یعنی کمیسر میخائیل کریپونوس هنگام تلاش برای فرار گیر افتاد و به دست آلمانی ها کشته شد هنگامی که استالین دستور عقب نشینی داد دیگر دیر شده بود600000 سرباز اسیر شدند و 3923 توپ و خمپاره انداز یکصد و چهارده عراده تانک و صد و شصت و هفت هواپیمای جنگی شوروی به غنیمت آلمانی ها افتاد. در این نبرد ابتدا لشرهای زرهی پانزر دست به احاطه نیروهای شوروی زدند این مانور بودینی و کل فرماندهان ارتش هاای جنوب غربی را به وحشت انداخت بودینی از استالین درخواست مجوز عقب نشینی کرد اما این درخواست توسط استالین رد شد سپس در سیزدهم سپتامبر بودینی به دستور استالین حلقه محاصره را به وسیله یک هواپیما ترک کرد سرانجام با الحاق لشکر 24 زرهی گودریان و یکم پانزر فون کلایست دو لبه حلقه محاصره کاملا به هم بسته شد در 19 سپتامبر کیف به دست آلمانی ها افتاد. مردم اکراین که از مدت ها پیش به دنبال به دست آوردن استقلال بودند از دیدن صلیب های شکسته خوشحال شدند و به آن ها خیر مقدم عرض کردند و عده ای هم سخت به مقابله با آن ها پرداختند اما به زودی امید مردم اکراین نقش بر آب شد زیرا آلمانی ها به خاطر غلات اکراین آنجا را از چنگ شوروی ها در آورده بودند نه به خاطر آزادی بخشیدن به آن ها بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند اگر آلمانی ها با مردم محلی رفتار بهتری داشتند ارتش سرخ برای جایگزینی نفرات از دست رفته اش به شدت در تنگنا قرار میگرفت اما به هر تقدیر آلمانی ها با رفتار خشنشان مردم متنفر از کمونیسم را به آغوش آن ها انداختند. نبردهای جبهه ی شمال علاوه بر عملیات جنگی مهمی که در جبهه اصلی جنوبی به وقوع میپیوست در قسمت های شمالی ارتش مختلطی از آلمان و فنلاند در چهار نقطه مختلف به نیروهای شوروی حمله کردند نخستین نقطه حمله برزخ کرلیا و ناحیه مابین دریاچه های لادوگا و انکا بود در این نقطه ارتش آلمان به پشتیبانی فنلاندی ها پرداخت. دومین نقطه حمله در انتهای شمالی و در نقطه مقابل ورود به دریای سفید بود سومین حمله نیز حمله به شمالی ترین بندر روسیه یعنی مورمانسک بود فنلاندی ها اگرچه آهسته حرکت میکردند ولی با پشتیبانی آلمانی ها و کمک زرهی آنان موفق به پیشروی قابل ملاحظه ای شدند. سربازان فنلاندی دارای تجهیزات کاملی نبودند و به علاوه جنگ های زمستانی طوری آن ها را خسته نموده بود که به هیچ وجه قادر به انجام یک عملیات در مقیاس وسیع و گسترده در برابر دشمن نیرومندی مثل اتحاد جماهیر شوروی نبودند این ضعف در حوالی ماه سپتامبر بیشتر در لشکرهای فنلندی نمود پیدا میکرد ولی با این وصف حمله مشترک فنلاند و آلمان موفق به رسیدن به ککانال لادوگا گردیدند و عملیات جنگی دیگری در شمال منحصر به محاصره لنینگراد یا سنت پترزبورگ کنونی در شمال شد. در دومین نقطه حمله زمین به طوری جنگلی و نامساعد بود که فقط نیروی مختصری قادر به عملیات در آن بود ولی با وجود این فنلاندی ها موفق شدند خطوط راه آهن مورمانسک را قطع کنند چون نیروی مختصری در این جبهه مشغول عملیات بود لذا موفقیت های آنان در جنگ تاثیر چندانی نداشت و فنلاندی ها ه توصیه متحدان آلمانی خود تصمیم به بمباران نقاط کلیدی روسی گرفتند که این حملات هوایی هم خرابی های مختصری به بار آورد با این حال همین کار علاوه بر مشغول کردن گروه های پدآفندی روسی در شمال شوروی روحیه سربازان فنلاندی را هم کمی بالا میبرد. در اواخر سپتامبر ماه مورمانسک مورد حمله شدیدی قرار گرفت ولی با وجود اینکه روس ها تلفات سنگینی دادند و از نظر آذوقه و مهمات هم در مضیقه بودند ولی مورمانسک کماکان در دست روس ها باقی مانده بود در این زمان یک عملیات بسیار مهم دیگر به طور مشترک و توسط نیروی هوایی و دریایی آلمان به جزایر داگو و اوزل بود که در این مورد کمتر سخن به میان رفته در نخستین حمله آلمان ها با وجود تلفات سنگینی که به روس ها آوردند مجبور به عقب نشینی شدند در این موقع جزیره اوزل به شکل یک فرودگاه در آمده بود که هواپیماهای روسی به وسیله آن شهرهای فنلاندی را بمباران میکردند

 

چندی بعد آلمانی ها به دو جزیره کوچک تر حمله بردند این دو جزیره به نام های ورمز و مون در نزدیکی سواحل استونی قرار داشتند و به سرعت به اشغال آلمانی ها در آمدند سپس آلمانی ها از جاده ای که از این جزایر به اوزل میرفت مشغول پیشروی شدند از طرف دیگر یک لشکر آلمانی در قسمت جنوبی جزیره پیاده شد و در نتیجه این محاصره جزیره اوزل به دست آلمانی ها افتاد جزیره داگو اندکی بعد سقوط کرد. مارشال فون روندشتد اندکی بعد از پیروزی سربازانش در نبرد اومان با یک نگرانی در دفتر خاطراتش نوشت: اگرچه هر روز ده ها کیلومتر جلو میرویم ولی گستردگی و عظمت بیش از حد روسیه سرانجام ما را خواهد بلعید. احساس های سران نظامی ارتش آلمان رفته رفته از خشنودی به نگرانی در نوسان در آمد سربازانشان سرزمین های وسیعی را یکی بعد از دیگری فتح میکردند ولی افق در برابرشان بی انتها بود ارتش سرخ بیش از دو میلیون سرباز را از دست داده بود اما سربازان جدید با سرعت و تعداد بیشتری جای سربازان از دست رفته را میگرفتند در حالیکه برای تلفات سنگین ورماخت جایگزین مناسبی وجود نداشت. تا اواسط ژوئیه ورماخت قدرت تحرکش را از دست داده بود تلفات بیشتر از آنچه بود که مسئولان آلمانی بتوانند تصور کنند تا پایان اوت ارتش های متحد 400000 سربز از دست داده بودند و کامیون ها و تانک ها بیش از حد پیش بینی شده آسیب دیده بودند. چکمه های سربازان در آفتاب داغ روسیه قدرت راه رفتن با آرامش را از آنان سلب میکرد هر سرباز بیست و پنج کیلو بار با خود حمل میکرد زیر این بار سنگین سربازان پیاده به شدت خسته میشدند و در نتیجه میزان پیشروی شان در روز کمتر میشد وضع خدمه تانک ها و زرهپوش ها از این هم بد تر بود آنان تمام روز در محیطنامناسب خودرویشان مینشستند و گرما در داخل خودروهایشان بیشتر نمود پیدا میکرد. با تمام این مشکلات پیشروی آلمانی ها سریع بود و باعث نگرانی شدید شوروی ها و بریتانیایی ها شده بود مجله لایف که از ارزشمندترین منابع جنگ هم است در ژوئیه نوشت: این جنگ بار دیگر آنچه را که هر کس از مدت ها پیش میدانست ثابت میکند: ارتش آلمان در این سال های اخیر بزرگ ترین ماشین جنگی است که تا به حال سر هم شده است... تنها تردید باقی مانده این است که روس ها در شرق و مسکو هنوز از چه نیرویی برخوردارند و تا چه مدتی در آن جا تاب مقاوت خواهند داشت. چرا ژاپن وارد جنگ با اتحاد جماهیر شوروی نشد؟ یکی از سوالات اساسی دیگر خوانندگان همواره این بوده که چرا ژاپن با اتحاد جماهیر شوروی وارد جنگ نشد آن هم در موقعی که یکصد لشکر سیبریایی که از بهترین نیروهای روسی بودند در حال آماده باش کامل بودند و جنگ از نظر کمیسرهای شوروی هر لحظه ممکن می آمد؟ در واقع مهم ترین دلیل ژاپنی ها برای اینکارشان آماده شدن کشورشان برای جنگ با ایالات متحده امریکا و بریتانیای کبیر بود و مسئولان ژاپنی فکر میردند اقتصادشان نمیتواند این جنگ را اداره کنند دلایل دیگر یکی ترس روسای امپراطوری ژاپن از ارتش سرخ بود که مسلما در برخورد های مرزی منچوری به این نتیجه رسیده بودند و دیگری اینکه ژاپنی ها نمیخواستند مانند ارتش های متحد تحت پرچم نازی ها بجنگند و دیگری... به هر حال دلیل این کار هر چه بود ژاپنی ها وارد جنگ با شوروی نشدند و یک قرارداد عدم تجاوز با روس ها امضا کردند و چنانچه میدانیم ژاپنی ها خودشان را گول زدند و ارتش سرخ به محض اینکه کار آلمان نازی را یکسره کرد به امپراطوری ژاپن اعلان جنگ داد ژاپنی ها حتی تا پیش از نبرد مسکو هم صبرنکردند تا حداقل با این کار متحد آلمانی خود را یاری دهند و این پیمان ارتش های شوروی را از شرق به مسکو انتقال داد و اینکار در نبرد مسکو نقش قاطعی داشت. مدال مدافعان کیف زمین سوخته تنها پارتیزان ها مشکلات حمل ونقل و مقاومت ارتش سرخ نبود که آلمانی ها را کلافه کرده بود یکی از مهم ترین عوامل موثر در روحیه سربازان و افسران آلمانی و سایر متحدانشان یک استراتژی چندین صدساله بود که استالین آن را زمین سوخته نام نهاده بود ناپلئون میگوید: یک ارتش بر روی شکمش (میزان سیری یا گرسنگی) سربازانش پیشروی میکند ارتش های متحد هم در دشت های روزانه حداقل 600 تن مواد غذایی و مهمات نیاز داشت و مسئولان رایش هم فکر میکردند میتوانند قسمتی از نیازهای خود را در سرزمین های اشغالی روسی تامین کنند اما سخت در اشتباه بود روسای ستاد اتحاد جماهیر شوروی طبق تجربه گذشته دست به نابودی مزارع و کارخانه ها و صنایع خود قبل از عقب نشینی میزدند این کار اگر چه منجر به مرگ هزاران غیر نظامی میشد اما دشمن را هم از دستیابی به آن منابع حیاتی محروم میساخت. برترین اجراهای عملیات زمین سوخته در نواحی نفتی قفقاز و انبار های غذایی اکراین نمود پیدا کرد در هر جا که نیروی زمینی شوروی نمیتوانست به موقع این منابع را نابود کند نیروی هوایی ارتش سرخ این کار را انجام میداد این استراتژی اگر چه در زمان کوتاه تاثیر خود را شان نداد در دراز مدت سبب اسباب زحمت آلمانی ها شد روش دیگر شوروی ها انتقال صنایع کارخانه ها و احشام به نواحی شرقی تر بود اگر چه این روش بهدلیل راه آهن ضعیف روسیه و حملات هوایی لوفت وافه به این واگن ها غالبا بی نتیجه میماند اما تا پایان نبرد مسکو شوروی ها به این روش توانستند 5000 کارخانه را به شرق انتقال دادند.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آیا هیتلر بزرگترین جنگ سالار تاریخ بوده؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 122
  • بازدید کلی : 6,430
  • آمار